درباره خودکشی

مقدمه

خودکشی به معنی پایان دادن عمدی به زندگیتان است.

اگر این مطالب را می خوانید به این دلیل که قصد خودکشی دارید یا قبلا دست به خودکشی زده اید ، لازم است از کسی کمک بخواهید. شاید برایتان در حال حاضر سخت باشد کسی را ببینید اما شما تنها نیستید و همیشه می توانید کمک بگیرید.

بسیاری از افرادی که قصد خودکشی دارند می گویند به قدری زیر فشار احساسات منفی قرار دارند که چاره ای دیگری ندارند. هرچند، با حمایت و درمان می توانند افکار منفی را از خود برانند.

دریافت کمک

اگر قصد خودکشی دارید افرادی هستند که می توانید برای کمک گرفتن با آنها صحبت کنید:

با یک دوست، عضوی از خانواده یا فردی که به او اعتماد دارید صحبت کنید زیرا آنها ممکن است بتوانند به آرام کردن شما کمک کنند و کمی تسکین بیابید.

به بخش اورژانس  بروید و به کادر درمانی بگویید که چه در سر دارید يا  یک جلسه فوری با پزشکتان ترتیب دهید.

آيا نگران شخص دیگری هستید که خودکشی کند؟

اگر نگرانید شخصی که می شناسید قصد خودکشی دارد، سعی کنید او را وادارید در مورد احساسش حرف بزند. شنیدن بهترین راه کمک به آنهاست. سعی نکنید راه حل ارائه دهید یا قضاوت کنید.اگر قبلا مشکلات سلامت روان برای آن شخص مثل افسردگی تشخیص داده شده است، می توانید با عضوی از تیم درمان او برای کمک یا مشاوره صحبت کنید.

چرا برخی از افراد به فکر خودکشی می افتند؟

برای قصد خودکشی تنها یک دلیل وجود ندارد اما موارد خاصی می توانند خطر آن را افزایش دهند.

اگر فردی مشكلات سلامت روان دارد مثل افسردگی، اختلال دو قطبی یا اسكیزوفرنی بیشتر احتمال خودکشی وجود دارد. سوء مصرف الکل یا مواد مخدر و داشتن امنیت شغلی پایین نیز می توانند شخص را بیشتر آسیب پذیر کنند.

همیشه نمی توان جلوی افکار خودکشی را گرفت اما ورزش منظم، خوردن غذاهای سالم و ارتباط با دوستان می تواند، ذهن شما را سالم نگه دارد و به شما کمک کند بهتر از پس شرایط استرس زا یا اعصاب خرد کن برآیید.

آسیب به خود

بسیاری از افرادی که به خود صدمه می زنند نمی خواهند خودشان را بکشند. آسیب به خود می تواند یک نوع "استراتژی بقا" باشد و به فرد راهی برای کنار آمدن با عواطف خرد کننده می دهد. هرچند، آسیب به خود معمولا نشانه این است که فرد نیاز به کمک و حمایت فوری دارد.

چرا بعضی افراد به خودکشی فکر می کنند؟

شواهد خیلی کمی وجود دارد که نشان دهد چرا برخی افراد خودکشی می کنند.

بیشتر افرادی که پایان دادن به زندگی خود را انتخاب می کنند دلایل پیچیده ای دارند. تحقیقات نشان داده اند که افراد بسیاری که به دلیل خودکشی می میرند پریشانی ذهنی دارند که شایعترین آنها افسردگی است.

در بسیاری از موارد، خودکشی با احساس ناامیدی و بی ارزشی ارتباط دارد.

آسیب پذیری در مقابل خودکشی

متخصصان زیادی معتقدند عوامل چندی وجود دارند که میزان آسیب پذیری فرد در مقابل قصد و افکار خودکشی را مشخص می کنند از جمله:

خاطرات زندگیشان- برای مثال، داشتن تجربه ناخوشايند به هنگام کودکی، سابقه سوء استفاده جنسی یا جسمی یا غفلت والدین

مشكلات سلامت روان- برای مثال اسكيزوفرنی و افسردگی

سبک زندگی- برای مثال، اگر سوء مصرف الکل یا مواد مخدر دارید

وضعيت شغلی- مثل امنیت شغلی ضعیف، سطح پایین رضایت شغلی یا بیکاری

روابط- منزوی بودن از اجتماع، قربانی خشونت بودن یا داشتن روابط صمیمی اندک

ژنتیک و سابقه خانوادگی

علاوه بر این، یک يا چند رویداد استرس زا شخص را به "لبه پرتگاه" می برد و منجر به رفتار و افکار خودکشی می شود. حتی یک رویداد کوچک مثل جر و بحث با همسر در فردی كه از پيش افکار خودکشی داشته است.

بعضي اوقات یک یا چند رویداد استرس زا یا عصبی کننده روی دهد مثل جدایی از یک رابطه مهم، مرگ همسر یا تشخیص یک بیماری خطرناک برای فرد.

شرایط سلامت روان

تخمین زده می شود 90% افرادی که قصد خودكشی دارند یا با خودکشی جان خود را از دست می دهند، یک یا چند مشکل سلامت روان دارند. هرچند، در برخی موارد، یک متخصص نمی تواند این شرایط را به طور رسمی تشخیص دهد. شرایطی که منجر به ایجاد خطر زیاد خودکشی می شوند در زیر به تفصیل آمده اند.

افسردگی شدید

افسردگی شدید علائمی مثل، بدخلقی، خستگی، عدم علاقه، ناامیدی و درماندگی ایجاد می کند که  زندگی فرد را مختل می کنند. افرادی که افسردگی شدید دارند احتمال بیشتری وجود دارد که بیش از مردم عادی دست به خودکشی بزنند.

اختلال دو قطبی

اختلال دو قطبی باعث می شود مرتبا خلق و خوی فرد از احساس خیلی خوب و شاد به احساس غم و افسردگی تغییر کند. در حدود یک نفر از هر سه نفر که اختلال دو قطبی دارند حداقل یک بار دست به خودکشی می زنند. افرادی که اختلال دو قطبی دارند 20 برابر بیشتر از مردم عادی احتمال دارد دست به خودکشی بزنند.

اسكیزوفرنی : اسكیزوفرنی یک وضعيت روانی طولانی مدت ایجاد می کند که معمولا باعث ایجاد توهم (دیدن یا شنیدن چیزهایی که واقعیت ندارند)، نادرست انگاری (باور به چیزهایی که واقعیت ندارند) و تغییر رفتار می شود. تخمین زده می شود یک نفر  از هر 20 نفر مبتلا به اسكیزوفرنی خودکشی می کند.

افرادی که اسكیزوفرنی دارند وقتی که اولین بار علائمشان شروع می شود بیشتر در معرض خطر خودکشی قرار دارند.برای این که در این زمان احساس فقدان می کنند- برای مثال، فقدان کار یا روابط. همچنین زمانی که فرد اسكیزوفرنی دچار افسردگی می شود این خطر نیز افزایش می یابد. به مرور زمان این خطر کاهش می یابد.

افرادی که اسكیزوفرنی دارند در معرض آسیب به خود نیز قرار دارند.

اختلال شخصیت مرزی[1]

اختلال شخصیت مرزی با عواطف ناپایدار، الگوهای تفکر مختل شده، تمایل و رفتار دمدمی و روابط ناپایدار با افراد دیگر شناخته می شود. افرادی که اختلال شخصیت مرزی دارند اغلب در کودکی مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته اند. آنها نیز مخصوصا خطر خودکشی بالایی دارند.

آسیب به خود اغلب از علائم کلیدی این وضعيت محسوب می شود.

تخمین زده می شود بیش از نیمی از افرادی که اختلال شخصیت مرزی دارند حداقل یک بار قصد خودکشی داشته اند.

بی اشتهایی عصبی[2]

بی اشتهایی عصبی یک اختلال خوردن محسوب می شود. افرادی که بی اشتهایی دارند احساس می کنند چاقند و تلاش می کنند تا وزنشان را تا جایی که امکان دارد پایین بیاورند. آنها با کنترل شدید و محدود کردن آن چه که می خورند علاوه بر این که گاهی استفراغ القایی ایجاد می کنند، می خواهند وزنشان را پایین نگه دارند. تخمین زده می شود در حدود یک نفر از هر 5 نفر مبتلا به بی اشتهایی حداقل یک بار اقدام به خودکشی می کند. بی اشتهایی با خطر بالای خودکشی ارتباط دارد.

عوامل دیگر خطر خودکشی 

می توانیم از عوامل دیگری که باعث می شوند فرد بیشتر مستعد افکار خودکشی باشد به موارد زیر اشاره کنیم:

همجنس گرايی و  دو جنسیتی ها، به این دلیل که این افراد اغلب در معرض پیش داوری قرار دارند

بدهکاری

بی خانمان بودن

کهنه سرباز جنگ

زندانی بودن یا فردی که به تازگی از زندان آزاد شده است

انجام کاری که امکان دسترسی به روش های بالقوه مرگ از طریق خودکشی را فراهم می کنند مثل کار کردن به عنوان یک پزشک، پرستار، داروساز، کشاورز یا عضوی از نیروهای مسلح

بودن در کنار افرادی که رفتار خودکشی دارند مخصوصا دوستان یا اعضای نزدیک خانواده

داروهای ضد افسردگی و خطر خودکشی

برخی از افراد زمانی که برای اولین بار داروی ضد افسردگی مصرف می کنند افکار خودکشی را تجربه می کنند. مخصوصا به نظر می رسد افراد جوان زیر 25 سال در معرض بيشتر خطر خودکشی باشند. هر بار که داروی ضد افسردگی مصرف می کنید اگر فکر خودکشی در سر دارید یا قصد صدمه به خود را دارید فورا با پزشک خود تماس بگیرید یا به نزدیکترین بیمارستان محلتان بروید. خوب است اگر داروهای ضد افسردگی مصرف می کنید به یک آشنا یا دوست نزدیک بگویید. از آنها بخواهید دستور مصرف همراه دارو را بخوانند. همچنین از آنها بخواهید به شما بگویند که آیا علائمتان بدتر شده است یا نه یا این که آیا در مورد رفتار شما نگران شده اند یا خیر.

ژنتیک و خودکشی

خودکشی و مشکلات سلامت روان می تواند در خانواده ها به ارث برسد. این امر منجر به انجام تحقیقاتی شده است که ممکن است ژنهای خاصی با خودکشی در ارتباط باشند. هرچند، ساده انگاری است اگر تصور کنیم "ژن خودکشی" وجود دارد زیرا عواملی که منجر به خودکشی می شوند پیچیده اند و دامنه گسترده ای دارند. ژنتیک ممکن است روی عوامل شخصیتی (مثل دمدمی مزاج بودن یا پرخاشگر بودن) اثر بگذارد که خطر رفتار خودکشی را بالا می برند مخصوصا زمانی که فرد افسردگی دارد.

خودكشی چقدر شيوع دارد؟

خودکشی در هر سنی دیده می شود از جمله در کودکان اما بزگسالان میان سال و در اواخر میانسالی بالاترین ميزان خودکشی را دارند.

نشانه های هشدار خودکشی

گاهی شواهد روشنی وجود دارد که فرد در معرض خطر خودکشی قرار دارد. هرچند اغلب ممکن است این طور نباشد.

علائم هشدار خطر بالای خودکشی

فردی ممکن است در معرض خطر بالای خودکشی قرار داشته باشد که:

تهدید به آسیب به خود یا خودکشی می کند

در مورد مرگ، مردن یا خودکشی حرف می زند یا می نویسد

فعالانه به دنبال راه هایی برای کشتن خودش می گردد مثل جمع کردن قرص

اگر قبلا برای فردی شرایط مشكلات سلامت روان تشخیص داده شده است با عضوی از تیم درمان یا مرکز یا کلینیک درمانی جایی که درمان می شود، تماس بگیرید. اگر از اطلاعات تماس آنها خبر ندارید با نزدیکترین بخش فوریت های پزشکی تماس بگیرید و از آنها اطلاعات تماس نزدیکترین تیم درمان اورژانسی سلامت روان را بگیرید. زمانی که منتظر کمک هستید، وسایل احتمالی خودکشی را از محیط و دسترس فرد دور کنید مثل داروها، چاقو یا وسایل نوک تیز دیگر، مواد شیمیایی خانگی مثل سفید کننده  و طناب و کمربند

نشانه های هشدار دیگر

همچنین ممکن است فردی که نشانه های زیر را دارد در معرض خطر اقدام به خودکشی باشد.

شکایت از احساس درماندگی

دفعات خشم و عصبانیت ناگهانی

از گیر افتادن حرف می زنند مثلا می گویند نمی توانند راهی برای بیرون آمدن از شرایط کنونی پیدا کنند

بی احتیاطی و درگیر فعالیتهای پرخطر شدن بدون آن که هیچ گونه نگرانی آشکاری از عواقب کارشان داشته باشند

صدمه به خود- ازجمله سوء مصرف مواد مخدر و الکل یا استفاده بیش از حد معمول از آن ها

به دلیل تغییر در اشتهایشان به طور قابل توجهی چاق یا لاغر می شوند

به طور قابل ملاحظه ای از دوستان، افراد خانواده و اجتماع فاصله می گیرند

به نظر مضطرب و پریشان می رسند

نمی توانند بخوابند یا تمام وقت خوابند

تغییر ناگهانی خلق و خو- بهتر شدن خلق و خو بعد از یک دوره افسردگی نشان می دهد که تصمیم به خودکشی گرفته اند

به گونه ای حرف می زنند یا رفتار می کنند که نشان می دهد زندگی آنها هیچ معنی یا هدفی ندارد

علاقه شان را به بیشتر چیزها از دست می دهند از جمله توجه به ظاهر 

شروع به سرو سامان دادن کارهایشان می کنند مثل نظم دادن به دارایی ها یا نوشتن وصیت نامه

اگر متوجه هر یک از نشانه های هشدار در دوست، آشنا یا عزیز خود شدید آنها را تشویق کنید در مورد احساس خود صحبت کنند. همچنین اگر به دلیل شرایط سلامت روان تحت درمان هستند نگرانی های خود را با پزشک یا عضوی از تیم درمان در میان بگذارید.

دریافت کمک

 اگر این مطالب را می خوانید به این دلیل که قصد خودکشی دارید یا قبلا دست به خودکشی زده اید پس لازم است از کسی کمک بخواهید. شاید برایتان در حال حاضر سخت باشید کسی را ببینید اما شما تنها نیستید و همیشه می توانید کمک بگیرید.

صحبت کردن با برخی افراد می تواند به شما کمک کند از احساس تنهایی و ناامیدی خارج شوید و به شما کمک می کند دریابید راه حل های زیادی وجود دارد.

افرادی هستند که می خواهند با شما صحبت کنند یا به شما کمک کنند. سعی کنید با یک عضو از خانواده یا دوست در مورد احساس خود صحبت کنید.

با شماره تلفن های  123 و 115 يا 1480 در هر ساعتی از روز یا شب بخواهید می توانید تماس بگیرید و مشكل خود را بيان كنيد. همچنين می توانید با فردی که احساس شما را درک می کند صبحت کنید او می تواند به شما کمک کند از یک بحران فوری نجات پیدا کنید. شما تنها نيستيد. با افراد زيادی می توانيد صحبت كنيد، مثلا :

صحبت با فردی که به او اعتماد دارید

اگر نمی خواهید با کسی پای تلفن صحبت کنید می توانید:

 با عضوی از خانواده، دوست یا فردی که به او اعتماد دارید مثل یک معلم  ديدار و صحبت کنید

با پزشک خود، متخصص سلامت روان یا هر یک از افراد متخصص در این باره صحبت کنید

اگر دوست داريد با یک فرد روحانی صحبت کنید

به  دیدن پزشکتان بروید

همچنین مراجعه به پزشکتان به شما کمک می کند. آنها اگر تصور کنند که شما مشكلات سلامت روان دارید مثل افسردگی یا  اضطراب به شما درمان مناسب را پیشنهاد می کنند.

ممکن است پزشکتان بتواند با  فراهم کردن دسترسی شما به مشاوره به شما کمک کند. مشاوره مانند مشاوره رفتار درمانی شناختی (CBT) اغلب برای کمک به افرادی که قصد خودکشی دارند استفاده می شود و معمولا شامل صحبت درباره احساسات شما با یک متخصص می شود.

کمک به فرزندتان

اگر در مورد کودکتان نگرانید که ممکن است افکار خودکشی یا آسیب به خود داشته باشد راهنمای زیر ممکن است به شما کمک کند:

دقت کنید که آنها چه زمانی به نظر عصبی، گوشه گیر یا پرخاشگر می رسند

تمام داروها را از دسترس او دور کنید از جمله داروهای ضد درد مانند استامینوفن

آنها را تشویق کنید راجعه به نگرانیشهایشان با شما حرف بزنند، به آنها گوش دهید و به آنها کمک کنید راه حل خود را پیدا کنند

به کودکتان پیشنهاد کنید با یک پزشک یا مشاور درباره احساس خود صحبت کند

حمایت کردن از فردی که افکار خودکشی در سر دارد

زمانی که فکر می کنید فردی افکار خودکشی در سر دارد یکی از بهترین کارهایی که می توانید انجام دهید این است که آنها را تشویق کنید در مورد احساسشان صحبت کنند و به آن چه که می گویند گوش کنید. برای افراد صحبت راجع به مشکلاتشان ساده نیست . ممکن است وسوسه شوید راه حل ارائه دهید. اما اغلب مهمترین چیزی که می توانید برای کمک انجام دهید گوش دادن به چیزی است که می گویند. اگر امکان خطر فوری (خودکشی) وجود داشت مطمئن شوید که تنها به حال خود باقی نمی مانند.

قضاوت نکنید

همچنین مهم است که در باره افکار و رفتار شخص قضاوت نکنید. ممکن است فکر کنید جنبه های خاصی از افکار و رفتار آنها است که مشکلاتشان را بدتر می کند. برای مثال، زیاد الکل می نوشند. هرچند، اشاره به این موارد کمکی به حال آنها  نخواهد کرد. اطمینان و احترام می تواند به برخی از افراد در زمان دشواری که دارند، کمک کند.

سوال پرسیدن

سوال پرسیدن می تواند راه خوبی باشد تا فردی در کنترل باقی بماند و در عین حال به آنها اجازه می دهد درباره احساسشان صحبت کنند. سعی کنید روی آنچه که فرد می گوید تاثیر نگذارید اما به آنها اجازه دهید با صداقت و با میل خود صحبت کنند.

سوالهای مشخصی مثل " کجا این اتفاق افتاد؟" و "چه احساسی داشتی؟" را دوباره بپرسید، زیرا آنها را تشویق به صحبت می کند. بهتر است از عبارتهایی که باعث می شود مکالمه تمام شود خودداری کنید مثل "می دونم چه احساسی داری" و  "سعی کن خودتو به خاطرش ناراحت نکنی".

دریافت کمک های حرفه ای

هرچند صحبت در مورد احساسات  می تواند به آنها احساس امنیت و اطمینان بدهد، این احساسات ممکن است دوام نیاورند. احتمالا لازم است برای این که فردی بر افکار خودکشی فایق آید حمایت های طولانی مدتی انجام شود. 

کمک های حرفه ای این کار را ساده تر خواهند کرد. نه تنها یک فرد متخصص و حرفه ای می تواند به مسائل زمينه ای پشت افکار خودکشی فرد بپردازد بلکه می تواند مشاوره و حمایت خود را به شما پیشنهاد کند.

کمک به فردی که مشكلات سلامت روان دارد

اگر فردی که قبلا مشکلات سلامت روان برایش تشخیص داده بودند افکار خودکشی در سر دارد با عضوی از تیم مراقبت یا مرکز یا درمانگاهی که درمان می شده است تماس بگیرید. اگر اطلاعات تماس را ندارید با نزدیکترین بخش اورژانس  تماس بگیرید و اطلاعات تماس نزدیکترین تیم فوریت های سلامت روان را بگیرید.

بهبود بخشیدن به سلامت روانتان

غیر ممکن است بشود بگویید كه هرگز گرفتار مشكلات سلامت روان نمی شوید اما می توانید گام هایی را برای بهتر کردن وضعیت سلامت روان خود بردارید.

اگر از لحاظ عاطفی قوی هستید، برای شما راحتتر است از پس رویدادهای استرس زا یا عصبی کننده برآیید و خطر گرفتار شدن در مشكلات سلامت روان مثل افسردگی و خطر افکار خودکشی را کاهش دهید.

ورزش و رژیم غذایی

تحقیقات نشان داده اند که ورزش می تواند برای افرادی که افسردگی خفیف دارند به عنوان یک داروی ضد افسردگی به کاهش علائم افسردگی کمک کند. فعالیت فیزیکی به موارد زیر کمک می کند:

روحیه تان را بالا می برد

استرس و اضطراب را کاهش می دهد

 باعث آزاد شدن مواد شیمیایی كه باعث "حس-خوب" می گردد، موسوم به اندورفین می شود

اعتماد به نفس شما را بالا می برد

ورزش برای درمان افسردگی افرادی از همه سنین توصيه می شود.

همچنین مهم است غذاهای سالم بخورید. خوردن غذاهای سالم برای حفظ سلامت روان مهم است زیرا به جلوگیری از مشکلات سلامتی جسمی کمک می کند.

الکل

نوشیدن الکل می تواند به عنوان یک راه برای گذراندن مشکلات یا عواطف ناخوشایند وسوسه کننده باشد. اما الکل افسردگی می آورد به این معنی که می تواند عواطف ناخوشایند مثل غم و حس درماندگی را بدتر کند.

برای پرهیز از مشکلات سلامت روان مرتبط با سوء مصرف الکل، الكل مصرف نكنيد يا لااقل مصرف الكل را به حداقل برسانيد.  اگر در تنظیم مقدار مصرف الکل خود مشکل دارید با پزشکتان صحبت کنید.

مواد مخدر

افرادی که مشکل یا احساس عواطف ناخوشایند دارند به عنوان راهی برای کنار آمدن با مشکلات خود به مواد مخدر نیز روی می آورند. هرچند، همانند الکل، سوء مصرف مواد مخدر به طور دائمی می تواند خطر مشکلات جدی سلامت روان مثل افسردگی را افزایش دهد. اگر نمی توانید جلوی مصرف مواد را بگیرید نیاز به مشاوره و دارو دارید.

خود را منزوی نکنید

انزوای اجتماعی یکی از عوامل مهم خودکشی محسوب می شود. سعی کنید تا جایی که ممکن است با دنیای بیرون و اطراف خود تعامل داشته باشید. با فردی که به او اعتماد دارید در مورد احساستان صحبت کنید و دوستی ها و علاقه مندی هایتان را حفظ کنید حتی اگر گاهی دلتان نمی خواهد.

اگر دوست پیدا کردن برایتان سخت است، شاید پیوستن به گروه های فعالیتهای محلی مثل گروه های کتابخوانی یا پیاده روی برایتان خوب باشد. 

تحقیقات نشان داده اند افرادی که به طور منظم از طریق فعالیت های خیرخواهانه یا سایر کارهای داوطلبانه وقت می گذرانند معمولا سلامت روان بیشتری در مقابل کل جمعیت دارند. ممکن است از داوطلب شدن در فعالیت های خیرخواهانه محلی یا سازمان های داوطلبانه سود ببرید.

تمام خیریه ها و سازمانهای داوطلبانه از هر کمکی استقبال می کنند. به راحتی یک موضوعی که فکر می کنید در آن زمینه قوی هستید انتخاب کنید و با سازمان مربوطه تماس بگیرید. موثرترین راه پیدا کردن و تماس با یک سازمان از طریق اینترنت است.

مثبت اندیش باشید

مثبت اندیشی به نظر یک عبارت بی معنی می رسد مخصوصا اگر فردی افسردگی شدید داشته باشد اما مهم است که تا جای ممکن سعی کنید مثبت اندیش باشید.

داشتن افکار منفی مداوم می تواند به معنی خطر جدایی شما از دنیا باشد و شما را بیشتر منزوی می کند.

معمولا شکستن این الگو نیاز به تلاش آگاهانه دارد مثل "عقب نشینی" در زمانی که رویدادی شما ر ا خشمگین می کند و پاسخی را در نظر می گیرید که به روش مثبت تر می توانید آن را بروز دهيد.

اگر نمی توانید الگوهای تفکر منفی را تغییر دهید از نوعی مشاوره موسوم به رفتار درمانی شناختی (CBT) بهره خواهید برد. CBT می تواند به شما کمک کند مشکلات خود را با تغییر افکار و رفتار خود حل کنید.

خودیاری

زمانی که برای شما اختلال اضطراب فراگیر[3](GAD) یا افسردگی تشخیص داده شد، ممکن است پزشک شما پیش از روان درمانی جدی تر یا دارو، درمان خودیاری را به شما پیشنهاد دهد.

خودياری معمولا شامل کار با یک کتاب یا برنامه کامپیوتری به مدت تقریبا شش هفته یا بیشتر می شود. در برخی موارد، یک درمانگر آموزش دیده هم به شما کمک کند و می توانید هر یک یا دو هفته یک بار با او صحبت کنید هرچند برخی درمان ها تنها شامل یک تماس کوتاه یا گاه به گاه با درمانگری می شود که پیشرفت شما را زیر نظر دارد.

CBT نوعی روان درمانی است که به شما کمک می کند شرایط خود را بهتر درک کنید و متوجه شوید که مشکلات، افکار، احساسات و رفتار شما روی هم اثر می گذارند. هدف از درمان مبتنی بر CBT کمک به یادگیری روش های کنترل اضطراب از طریق تغییر افکار و رفتارهای منفی یا بی فایده است.

[1]Borderline personality disorder

[2]Anorexia nervosa

[3]generalised anxiety disorder